GUN |
سال 1880 در مونتانا: خیانت، انتقام، طمع، طلا، اسلحه و ... .
زمانی که Gun توسط کمپانی Activision اعلام شد به دلیل فقدان یک بازی زیبا به سبک وسترن در عرصه بازی سازی همه (به خصوص کاربران PC) به امید بازی کردن یک بازی وسترن عالی و یا حتی خوب به انتظار نشستند. ولی با عرضه این بازی مشخص شد که گویا مشکل از دنیای وسترن است که هیچ وقت نمی توان یک بازی بیاد ماندنی از آن بوجود آورد. چه واقع گرا مانند Gun و Red Dead Revolver و چه با چاشنی تخیل مانند Darkwatch. البته این حرف ها به این معنی نیست که این بازی اصلا جالب نیست. این بازی در سبک خود بازی بسیار خوبی است و حتی شاید بتوان گفت بهترین بازی با موضوع وسترن می باشد ولی هیچ گاه نمی تواند یک بازی بیاد ماندنی باشد. خیانت، انتقام، طمع، طلا، اسلحه و ... عناصری که در همه داستانهای مربوط به وسترن می توان یافت و مسلما بازی Gun از این قاعده مستثنی نیست داستان بازی از جایی آغاز می شود که کولتون وایت (Colton White) را به همراه شخصی به نام ند (Ned) (پدر کولتون؟!) نشان می دهد که زندگی روزمره ی خود را از راه شکار گوزن و پرنده و فروش آنها به قایق ها و کشتی هایی که از آن حوالی رد می شوند می گذرانند. اما روزی قایقی می آید که سرنوشت کولتون را رقم میزند... . ند وایت با دختری با نام سدی (Sadie) درون قایق ملاقاتی انجام می دهد ولی لحظاتی بعد کشیشی آن دختر را کشته و قایق مورد حمله قرار می گیرد، در این بین ند رازی را برای کولتون بازگو می کند: "من پدر تو نیستم..." و با فدا کردن خود کولتون را به درون آب می اندازد و نجات می دهد، سپس کشتی منفجر شده و همه سرنشینانش کشته می شوند. داستان بازی که توسط راندی جانسون (از نویسندگان هالیود) نوشته شده در حد خوبی بوده و از اول تا اواخر بازی شما را همراهی می کند. داستان بازی (البته قسمتی از داستان) خود نقش زیادی در همراه ساختن شما تا اواخر بازی دارد و شاید اگر این قسمت از داستان هم خوب کار نمی شد شما هیچ علاقه ای به تمام کردن بازی از خود نشان نمی دادید. ولی با این وجود باز هم در اواخر بازی داستان به سمت همان کلیشه های همیشگی وسترن منحرف می شود! کنترل بازی شاید نقطه ضعف اصلی این بازی باشد، به عنوان مثال در هنگام اسب سواری اگر یک پیچ را پشت سر بگذارید به احتمال زیاد از مسیر خارج می شوید (که جا ماندن دوربین هم به این کار کمک می کند). یا هر از گاهی اگر مورد حمله قرار گیرید در هنگام حرکت، نشانه گیری کار لذت بخشی نخواهد بود و شما را خسته می کند. اما به جرات می توان گفت بهترین قسمت بازی اسب سواری آن است. هر چند که کنترل نسبتا ضعیف بازی روی این قسمت هم تاثیر گذاشته ولی واقعا اسب سواری در این بازی تجربه ی جدیدی است که ارزش امتحان کردن را دارد. یکی از تجربه های لذت بخش هر گیمری در بازی Gun اسب سواری و شلیک روی اسب (مخصوصا موقع پرش!) می تواند باشد. نقشه بازی هم یکی از ضعف های بازی می باشد به طوریکه کاملا شما را سر در گم می کند! نقشه بزرگ بازی که هیچ حرفی برای گفتن ندارد و به غیر از Side Mission های بازی هیچ چیز دیگری را نمی توان تشخیص داد. نقشه کوچک بازی هم با اینکه تفاوتی نسبت به نقشه بقیه بازی ها ندارد ولی به دلیل بزرگ بودن تقریبی محیط بازی، هنگام دور بودن هدف شما را به حد کافی سر در گم می کند یکی دیگر از قسمت هی جالب بازی قسمت به اصطلاح FreeRide آن است. (بازی از این نظر بسیار شبیه سبک GTA می باشد یعنی شما می توانید آزاده و با اراده خود در شهرها و یا بیابان ها بگردید و بعضا به انجام ماموریت هایی و کار هایی که ربطی به داستان بازی ندارند بپردازید!) در مواقعی از بازی که شما داستان بازی را دنبال نمی کنید (بین مراحل و بعد از اتمام داستان بازی) شما می توانید در یک محیط نسبتا بزرگ با چند شهر مختلف گشت و گذار کرده و ماموریت های مختلفی از جمله کمک به کلانتر، دستگیری تبهکارانی که پوسترهای Wanted Dead or Alive آنها در شهر ها موجود است، کمک به آپاچی ها! و ... را برای خود انتخاب کنید و یا می توانید به دست فروش هایی که در شهرها موجود هستند مراجعه کرده و به راحتی اسب خود یا قدرت اسلحه هایتان یا توانایی حمل مهمات بیشتر را برای خود با صرف پول (که از سنگ های طلای موجود در بازی یا با انجام دادن ماموریت های مختلف به دست می آورید) بخرید. (که یکی از جذابیت های این قسمت از بازی هم همان اسب سواری آن است). البته ماموریت های موجود در بخش آزاد بازی هم گاها تکراری شده و شما را خسته می کنند ولی به علت زیاد بودن این مراحل در بازی انجام آنها برای تفریح بد نبوده چرا که داستان بازی کمتر از نصف بازی را در بر می گیرد! (لازم به ذکر است که این بازی، بازی کوتاهی بوده و تمام کردن داستان آن کمتر از 10 ساعت زمان می برد). تنوع اسلحه در بازی نسبتا زیاد بوده و شما را کاملا ارضا خواهد کرد مخصوصا که از حیطه ی منطق هم خارج نمی شوند و کاملا با زمان و مکان بازی هماهنگی دارند. همچنین می توانید از دو سلاح به طور همزمان استفاده کنید. دوربین بازی هم معمولا خوب عمل می کند و می شود گفت فقط در یک مورد ضعیف عمل می کند که در بالا به آن اشاره شد. یک قسمت جالب دیگر بازی تکنیک Quick Draw است که در واقع نسخه وسترن Bullet-Time می باشد. این قسمت نیز مانند همیشه لذت بخش بوده و فاکتوری است که با اینکه بارها در بازی های مختلف استفاده شده هنوز هم مقداری جذابیت دارد! یکی از نقاط قوت در این بازی صدای شخصیت هاست که در این قسمت نیز از صدای هنر پیشگان هالیود همچون: Thamas Jane (به جای کولتون)، Kris Kristofferson (به جای ند) و ... استفاده شده است. صدای افراد به خوبی با آنها هم خوانی دارد مخصوصا صدای خود کولتون وایت که کاملا صدای گیرایی دارد و به خوبی شخصیت کولتون وایت را مشخص می کند که به وضوح این هماهنگی و گیرایی صدا در مونولوگ هایی که از زبان کولتون وایت گاها در بین مراحل گفته می شود مشخص است. در بقیه بازی هم دیالوگ های بین شخصیت ها به همراه صدای آنها و شخصیتی که در بازی برای آنها در نظر گرفته شده است (و گاها چهره ی آنها) بسیار عالی کار شده است. صدا گذاری این بازی هم در حد خوبی کار شده است و علی رغم اینکه موزیک و صداهای محیطی بازی همیشه شما را راضی نمی کند ولی در کل می توان گفت که خوب کار شده است. گرافیک بازی کاملا معمولی بوده و هیچ چیز به خصوصی برای نمایش ندارد. همه چیز به صورت متوسط یا نسبتا ضعیفی طراحی شده است، همچنین نورپردازی بازی هم کاملا عادی بوده و هیچ چیز به خصوصی ندارد. فیزیک بازی هم مانند گرافیک بازی کاملا معمولی است و هیچ چیزی ندارد که بتوان به آن دلخوش کرد، به غیر از چند مورد محیط ها کاملا ثابت بوده و به هیچ وجه فعال یا Interactive نیست. یکی از مواردی که باعث ضعف بازی شده عکس العمل افراد پس از برخورد تیر است به طوریکه اگر گلوله به سر آنها برخورد کند سر آنها از تنشان جدا می شود و اگر به هر جای دیگر بدن آنها برخورد کند یک عکس العمل ثابت خواهند داشت بطوریکه آدم را از این صحنه ها زده می کند! همچنین هوش مصنوعی بازی هم مانند موارد بالا معمولی بوده و هیچ چیز هیجان انگیزی ندارد! به طوریکه در یکی از مراحل بازی هنگامی که شما در یک راهرو حرکت می کنید دشمنان به سمت شما می آیند و اگر شما با سرعت بروید دشمن در پشت پیچ راهرو جا می ماند! از نقاط ضعف دیگر بازی سنتی بودن گیم پلی آن است. با توجه به اینکه محیط بازی وسترن بوده (که کمتر بازیی با این موضوع می بینیم) انتظار زیادی برای ایجاد یک گیم پلی متنوع از این بازی می رفت. ولی به غیر از قسمت اسب سواری بازی (که آن هم نوآوری خیلی جدیدی نیست چرا که در بازی هایی قبل از این بازی هم استفاده شده بود (مانند سری بازیهای افسانه ی زلدا)، بقیه قسمت های بازی کاملا سنتی بوده و هیچ نو آوریی در هیچ یک از بخش های بازی اعم از گیم پلی و گرافیک و ... دیده نمی شود.
در آخر این بازی را به دوستانی که داغ بازیی در محیط غرب وحشی (مخصوصا کاربران PC که به ندرت بازیی با موصوع وسترن برای این دستگاه منتشر می شود) به دلشان مانده توصیه می کنم و کسانی هم که این به این سبک زیاد علاقه ندارند اگر دنبال یک بازی صرفا برای سرگرمی هستند، در صورت نداشتن انتخابی بهتر امتحان این بازی برای آن دسته از دوستان هم خالی از لطف نخواهد بود.
|
Total Overdose |
بالاخره کمپانی مشهور آیداس ، سازنده سری بازیهای تامب رایدار و هیتمن ، بازی جدیدی به سبک اکشن سوم شخص برای همه کنسول ها و حتی پی سی به بازار عرضه کرد . توتال اوردوز نام این بازی هیجان انگیز می باشد . قبل از عرضه بازی ، تبلیغات بسیار زیادی برای آن صورت گرفت بطوری که غرفه ی نمایشگاه آیداس امسال پر از پوسترها و عکسهای این بازی بود . بازی حالت اکشن رانندگی به خود گرفته و شباهت زیادی به جی تی ای دارد . شما آزادید هر موقع و هرجا که هستید در شهر مکزیکو سیتی به گردش بپردازید . یکی از برتری های این بازی نسبت به جی تی ای و مافیا ، مراحل اضافه زیاد بازی می باشد . داستان بازی بسیار خوب نوشته شده و کاملا با سبک و زمان بازی همخوانی دارد . داستان از این ماجرا است که شخصی به نام رمیرو کروز برای انجام ماموریت برای یک سازمان مخفی به یک جنگل اعزام می شود
رمیرو وظیفه دارد یک هواپیمای موجود در آن جنگل را از دست دشمنان خلاص کند و آن را بیاورد . بازی از آنجایی شروع می شود که شما روی سقف یک اتاقک فرود آمدید و سقف خراب می شود و شما به درون اتاقک پرتاب می شوید . طراحی شخصیتها و محیط بازی کارتونی است و آن حالت جدی یک بازی اکشن سوم شخص را از دست داده است . رمیرو کروز پس از جنگ با دشمنان ، موفق به پیدا کردن هواپیما و در نهایت سوار آن می شود . اما پس از یک دقیقه پرواز ، دوستانش به او خیانت می کنند و او را از هواپیما به پایین پرتاب می کنند. ما مرگ رمیرو را در بازی ندیدیم ولی داستان آنطور بیان می کند که او کشته شده است . محیط بازی از جنگل به یک شهر تغییر می کند . داخل یک آسمان خراش دو نفر در حال صحبت هستند که یکی از آنها بسیار شبیه به رمیرو می باشد . بله ، درست متوجه شدید ، او فرزند رمیرو است و آن مرد دیگر رییس او می باشد . آنها درباره مرگ رمیرو صحبت می کنند . پس از پایان صحبتها ، صفحه سیاه شده و سپس یک جاده خاکی به نمایش در می آید . شخصیت دیگری که بسیار شبیه به رمیرو است دیده می شود . او فرزند دیگر اوست . او بدون توجه به قوانین سعی دارد از راه خلاف قاتلین پدر را پیدا و در نهایت حساب آنها را برسد . اما برادرش مخالف است
همانطور که می بینید با یک داستان بازی بسیار هیجان انگیز و لذت بخش روبرو هستیم ولی سازندگان بازی نتوانستند به خوبی آن را ادامه دهند . هرچه بیشتر بازی را ادامه دهید متوجه افت داستان آن می شوید . گرافیک بازی نسبت بازیهای هم سبک خود حرفی برای گفتن ندارد . در این بازی از تکستچرها استفاده نشده و همین امر باعث ساده بودن گرافیک بازی می شود . کنترل شخصیت در نوع خود عالی است و شما یکبار هم از دست کنترل آن کلافه نمی شوید . دوربین بازی ثابت است و شما مثل جی تی ای آزادی دوربین را احساس نمی کنید . گاهی اوقات دوربین هنگام انجام حرکات نمایشی بد عمل می کند . کمتر از 10 نوع اتومبیل و 2 نوع موتورسیکلت در بازی وجود دارد و شما می توانید از آنها هنگام بازی استفاده کنید . سازندگان بازی اکثر وقت خود را صرف حرکات اسلوموشن و نمایشی کرده اند . کاراکتر اصلی بازی می تواند روی دیوار بدود ، به حالت معلق در هوا با دو اسلحه شلیک کند ، هنگام حرکت ماشین در را باز کند و خود را به بیرون پرتاب کرده و هنگامی که روی هوا است به دهها نفر شلیک کند . بپرد و زمان را نگه دارد و با تفنگهای طلایی اش در یک صدم ثانیه به هر موجود دور و بر خود شلیک کند و آنها را ازبین ببرد و . . .
شما به دلخواه خودتان می توانید بسته های اسکلتی را بردارید و در این صورت مردم تبدیل به اسکلت شده و محیط بازی قرمز و سیاه می شود و شما باید تمام اسکلتها را در زمان مشخص از بین ببرید . موزیک بازی بسیار محدود کار شده و سازندگان فقط به یک فایل موزیک اکتفا کرده اند . صداهای کاراکترها با شخصیت آنها کاملا همخوانی دارند . یکی دیگر از نکات مثبت بازی ، ماندن اجساد روی زمین است که نمونه ی آن در هیچ بازی دیگری دیده نشده است . در بازیهای دیگر ، وقتی شما کسی را می کشید ، جسد او پس از 10 ثانیه ناپدید می شود ولی در توتال اوردوز اگر یکسال هم انتظار ناپدید شدن یک جسد را بکشید ، انتظارتان بیهوده است !! . هوش مصنوعی بازی در مواقعی بسیار عالی و در مواقعی بسیار بد عمل می کند . به عنوان مثال ، بدون اینکه کسی شما را ببنید شما در یک جا مخفی شده اید اما بعد می بینیم که بیخود و بی جهت تمام دشمنان به شما حمله ور می شوند . یا از هدف خیلی دور هستید ولی کسانی که دیده نمی شوند ، کیلومترها پیاده می آیند یا با ماشین به سمت شما می آیند که در این مواقع خیلی دشمنان باهوش هستند که دشمن خود را از کیلومترها آن ورتر شناسایی کرده و به سمت او می آیند !! ولی در مواقعی نیز شما درست پشت سر یک دشمن ایستاده اید و یک قدم با او فاصله دارید ولی او متوجه حضور شما نمی شود !!
|
ScarFace |
یک بازی مافیایی از نمای دیگر
او بعد از آن ماجرا به جزیره ای در نزدیکی میامی فرار میکند .در مجموع 8 جزیره ( که قبلا متعلق به تونی بوده ) وجود دارد و شما می توانید با قایق به آنها رفت و آمد کنید با این حال مرکز فعالیت های شما در میامی قرار دارد . scarface شباهت زیادی به GTA دارد و به نظر می رسد الهام گیری بخش اولیه آن GTA بوده است .بعد از ماموریت اول بازی ، ادامه آن به رانندگی در سطح شهر معطوف میشود .اما چیزی که با GTA متفاوت به نظر می رسد استحکام بیشتر بدنه ماشین ها است . همچنین هنگامیکه شما از دست اندازها عبور میکنید ماشین ثابت می ماند و این اجازه کنترل ساده و روانتری را به بازیکن می دهد در ضمن شما در حال حرکت نیز میتوانید از داخل اتومبیل تان تیراندازی کنید ، اما در تیر اندازی همانند GTA شما این امکان را دارید تا به طور معمولی تیراندازی کنید و یا به صورت اتوماتیک هدف را بر روی دشمنانتان قفل کنید. قطعاً خشونت بازی شما را راضی نگه خواهد داشت. چون بازی اصلا بر پایه خشونت و خرابی استوار است! شما میتوانید با اسلحه های سنگین و مقدار زیاد مهماتی که در اختیار دارید دشمنانتان را به گلوله ببندید.یکی از نو آوری های بازی آن است که وقتی با اسلحه به سمت دشمنتان نشانه میگیرید صفحه ای باز میشود که به شما این امکان را میدهد تا توسط آن هدفتان را کاملا زیر نظر بگیرید و به هر نقطه از بدن دشمنتان که دوست دارید شلیک کنید!( سر.دست.پا و...) بیشتر اوقات این موضوع مسئله مهمی به حساب نمی آید چون اگر شما به قدر کافی به سمت هدف تیراندازی کرده باشید می توانید شاهد متلاشی شدن اندام های بدن او شوید
شما پس از فرار از کاخ ، کارتان را مانند یک فروشنده عمده مواد مخدر( قاچاق مواد) در خیابان ها شروع می کنید. تونی سابقه چنین اعمالی را قبلا داشته و در این راه دردسر فراوانی کشیده ! چون خرید و فروش غیرقانونی مواد مخدر در واقع یک جنگ به تمام معنا به حساب می آید! عرضه و تقاضای مواد مخدر در این بازی نسبتا ساده است که کمک می کند تا حساب بانکی تونی لبریز از پول بشود! اما سناریو بازی سعی داشته تا پیچیده تر از فیلمش باشد و در این راه به نظر می آید موفق هم بوده .در بازی 4 منطقه برای چیره شدن بر آنها وجود دارد که هر کدام توسط یک باند مافیایی جنایتکار جداگانه مثل مونتانا اداره میشود.شما هم به این جنایتکاران احتیاج دارید تا علاوه بر حفظ سهم خود به بدست آوردن سهم بیشتری بپردازید.وقتی که مونتانا کم کم به یک مهره بزرگ تبدیل میشود دیگر به کارهای پیش پا افتاده و جزیی نمی پردازد. پس تونی در این مدت چه کار می کند؟!؟
گرافیک بازی فوق العاده طراحی شده و جزییات خوبی در بازی گنجانده شده است ، تیم سازنده نیز بر روی قسمت رانندگی حوصله زیادی به خرج داده است . همچنین صداگذاری آن به همراه صدای ماندگار آل پاچینو بسیار عالی کار شده است . vivendi علاوه بر تاکیدی که بر موسیقی فیلم داشته 80 قطعه موسیقی دیگر نیز به بازی اضافه کرده تا شما بتوانید از جنایت در شهر بیشتر لذت ببرید.تا کنون مراحل زیادی از ساخت بازی پیشرفت کرده و احتمالا برای اوایل سال 2006 تکمیل خواهد گشت. یک سال تاخیر فرصت خوبی برای سازندگان بازی بوده تا کیفیت آن را بالا تر ببرند. در نهایت به نظر می آید یکی از بهترین بازی های Driving / Action در راه باشد که طرفداران بازی های مافیایی می توانند از انجام این بازی بی نهایت لذت ببرند
|
Need For Speed: Most Wanted |
تاریخچه
در نمایشگاه E3 نسخه کامل نشده این بازی روی کنسول XBOX 360 در معرض دید عموم به اجرا درآمد ومردم میتوانستند آن را بازی کنند.آنچه که ما در دمو هایی از گیم پلی بازی دیدیم شاهد گرافیکی نو در نسخه جدید و صدا گذاری بسیار خوب وانواع مختلف از ماشینهای جدید بودیم .خبر ها نشان میدهد که این آخرین نسخه NFS در کنسول های فعلی می باشد .این بار ما در دموی کوتاه بازی شاهد مسابقات جدیدی از جمله: Tollbooth -Sprint- blaklist بودیم.
کنترل بازی و تنوع انواع خودرو
صدا گذاری
|